* نوشته های زیر رو
( آشفتگی های روحی ) فرض کنید و بهش اهمیت ندین باشه ؟
بابا همیشه میگه
اگه دوستت رو واقعا دوست داری ، باهاش همدری نکن ! چون این همدری هیچ وقت نمی تونه به اون کمک کنه .
گاهی وقتها ممکنه بعضی از کارای ما در ظاهر دوستمون رو ناراحت کنه ولی ... در واقع به نفع خودشه ... !
یه دوست خیلی عزیز یه حرفی بهم زد که ناخوادگاه یاد حرف بابام افتادم.
من هیچ کار می تونم برای دوستی که اینقدر دوسش دارم بکنم در حالیکه خودم همون مشکل رو دارم !
اینا همش بهونه ست ... خودم هم می دونم ... پس باید چیکار کنم ؟
کاش میشد مثل بچگیام اینو رو برای بابا بگم و ازش کمک بخوام
مدتیه احساس میکنم انگار خودم رو گم کردم...
پشت نوشته های خالی از احساس وبلاگها ... پشت کامنت های فریبنده ... پشت آنلاین شدن های بی خود ... پشت چت های طولانی ...
نه من تا حالا تونستم برای دوستام کاری بکنم نه اونا برای من .
پس چرا این کارای اشتباه رو اینقدر ادامه بدیم
خیلیها دیگه مثل قبل نمی نویسن
یا به بهونه درس ، یا کارای عقب افتاده ، یا نداشتن موضوع ( اگه غیر از حرف دل باشه ! ) .
پس بازم هر کسی همیشه کارای خودش مهم تره
اینا رو برای این گفتم که ..
که ...
من دوست جدید نمی خوام ! ( الان میگی : دختره از خود راضی ، حالا کی خواست باهات دوست شه ! )
آره نمی خوام ...
تا همین جا بسه .
باید تلاشم این باشه که اینا رو که تا حالا پیدا کردم نگهشون دارم .
می خوام
می خوام ... دوستت دارم ها رو برای یکبار هم که شده ... در عمل نشون بدم . ( کاری که هیچ وقت نکردم )
پس تا همین جا بسه ...
««««««««»»»»»»»»
1. فکر نمی کردم اینقدر دوست معتاد کنارم باشه !!!
2. آهنگ جدید وبلاگ رو گوش دادین ؟ ... .
3. این کلیپ " قرار ... " چه بیمزه بود ، عروس فراری چرا مرد ؟! ...
4. حالا حالا ها قراره Coming Soon باشه چرا؟
5. " عروس ماهی " هم کلی باحاله می دونین چرا ؟
««««««««»»»»»»»»
دل بسه گریه نکن ، دیگه رفت صداش نکن
از تو قاب پنجره بیخودی نگاش نکن
دیدی امروز و فردا کردی رفتش ... !
... سایه ...
اووووول
:( ... بابا.. من فقط یکم دیر اومدم... :( ...
خوندمش... / یه حس: "ربط بین دو نوشته..."
اِ ... این بیاجازه رفت... ( خالیه )...
یه بار دیگه هم خوندمش... این چارتا رو میتونم بگم:
۱. با اون جمله در مورد همدردی موافق نیستم...
۲. ولی با جملهی بعدش خیلی موافقم...
۳. با حرف اون دوستتون هم موافق نیستم...
۴. "پس چرا این کارای اشتباه رو اینقدر ادامه بدیم" با این هم موافق نیستم...
به نظرم نمیاد دنبال دلیل باشی... ولی اگه خواستی این چارتا رو میتونم ادامه بدم...
۱ . ببین وقتی دوست تو براش یه اتفاقی افتاده باشه اگه تو هی بشینی دم گوشش بخونی که آره ... آخی ... طفلک ... چقدر زجر کشیدی ...
این ممکنه که به ظاهر احساس راحتی کنه ولی کمکی بهش نمیکنه .
۳.شما مگه می دونی دوست من چی گفته که با حرفش مخالفی ؟
۴. یه جورائی ... آره راست میگی ... خودم هم می دونم این حرفم از ته دل نبوده ... اما خوب ...
ســــــــــــــلام.خوبی؟!.نمی دونم چرا؟؟؟مهم نیست....سایه میدونی چیه؟به نظر من این هم دردیا میتونه حداقلش به آدم آرامش بده...آدم تو اوج ناراحتیش میاد دلیل ناراحتیشو به دوستش میگه اون بهش آرامش میده میگه اشکال نداره...همین باعث میشه یه کوچولو از ناراحتی آدم کم بشه...می دونی بعضی اوقات آدم وقتی دل مشغولی های دیگران را میبینه میگه ماله من که چیزی نیست...مثل همون مرده که به خدا میگه خدا مشکل من خیلی بزرگه٬خدا بهش میگه خوب برو از میون کیسه های مشکل یکیشونو بردار و مشکل خودتو با اون عوض کن٬مرد میره میبینه همهء مشکلات بزرگن بالاخره یکی از اون کوچیک ها شو انتخاب میکنه٬به خدا میگه خدا من اینو برمیدارم...میدونی خدا چی میگه؟میگه این که مشکل خودته!...این در حقیقت همون مشکلای ماست که این قدر فکر می کنیم بزرگن...
دربارهء وبلاگا!راست میگی یکی دلیلش درسه یکی دلیلش کار عقب افتادشه هر کی یه دلیل میاره...یه کم ما آدما فقط به فکر خودمونیم(البته بیشتر از یه کم!)
تصمیم خوبی گرفتی خیلی خوبه که آدم بتونه اون دوستایی را که داره نگهشون داره نه اینکه هی به تعدادشون اضافه کنه.
راستی من میدونم آلبوم عروس ماهی چرا قشنگه...فردا بهت میگم...!
آهنگ وبلاگتم معرکس...من همش در حال رفرش کردنم (خدمت بزرگی در بالا بردن ویزیتورات میکنم!):))...
وای من چه قدر حرف زدم...من که رفتم....خیلی حرف زدم مگه نه؟
سلام خیلی نوشتین نمیدونم از کجاش شروع کنم به نظر دادن! اولن چون آشفتگیه روحین بهشون اهمیت دادم! در مورده همدردی نمیدونم چی بگم ...... خیلی وقتا منو از خیلی چیزا همین همدردی نجات داده ولی در کل منم زیاد ازش خوشم نمیاد! راست میگین ما هیچ کاری برایه هم نمیتونیم بکنیم ................... نمیدونم ! ............. ولی از ادامه دادنه کاره اشتباه ( در مورده این کار !) دارم لذت میبرم ( خیلی وقتا!) .............. اونایی هم که نمینویسن خودشون میدونن!! دوسته خوب نمیخاین!؟؟؟ یا هر دوستی؟ چی دارم میگم خودمم نمیدونم! نوشته یه آشفته نظره آشفته داره دیگه! در مورده آخریا هم ۱. !!!!! ۲. نه!!!! ۳.و۴.و۵. رو نفهمیدم!!!همین دیگه فعلن خدافز
خوب شاید آره شاید نه...همه چی رو نمیشه نوشت...همه چیز رو نمیشه گفت...ولی...حرف را باید زد درد را باید گفت...مگه نه؟...میدونم این چند روزه انگار یه ویروس به جون همه ما افتاده...هر کسی رو میبینی یه جور مشکل داره ولی مشکل منو یادتنون میاد؟ همون مشکل هندیه !!! یادتونه؟ خب نمیدونم ولی من که از گفتنش احساس خوبی بهم دست داد دوست دارم همون جور که حرف میزنم شنونده هم باشم...شاید کسی نتونه هیج کمکی بکنه(که احتمالا همینجوریه) ولی یه حس خوب؟...نمیدونم...بی خیال...
خیلی زیبا بود .. اومدم برا مرخصی چند روزی .. مرسی از اینکه به وبلاگم سر میزنی .. ایشالا وقتی برگردم هر روز بهت سر میزنم .. شاد باشی .. بابای
بابات راست گفته.....راستی...این جعفر قلی چی کار کرده باهات؟آشفتت کرده ها...
اول اومدم اینجا بگم... :
من گفتم Internet خوبه؟؟؟؟...
اشتبا کردم...
داره حالم رو بهم میزنه... میخوام ( ببخشیدا... ) بالا بیارمش...
هر چند این دلیل نمیشه که خوبیهاش رو تو اون متن ننویسم...
بعدم... میخوام جواب بدم... :
۱. ببین... چن نوع دوست داریم... و همچنین چن نوع همدردی... ایضا چن نوع آدمی که به همدردی نیاز دارن... ( البته نه دقیقا همون معنی نیاز )...
اول نوشتم "اونشکل همدردی که تو گفتی رو منم اصلا قبول ندارم..." / ولی خوب فرض کن پاکش کردم چون اشتبا بود...
یه چیز دیگه میخوام بگم... ببین... حالا به نوع همدردیش خیلی کاری ندارم... ( دوس دارم بگم اگه آدم یه کسی رو داشته باشه که هروقت دلش خواست بتونه بره پیشش و خودش رو خالی کنه و اونطرف هم اصلا و ابدا اذیت نشه... ( یا هر نوع احساس بدی بهش دست نده )... اونوقت این به نظر من کمک میکنه... ) ... میگفتم: میخوام بگم وقتی بدونی که یکی هست که نگرانت باشه... یکی هست که تو براش مهم باشی... یکی هست که زنده بودنت براش مهم باشه... این خیلیه... کلی انگیزهس... کلی انگیزه هم ینی همه چی... مگه غیر از اینه که مثلا کسایی که خدا رو قبول دارن... به خودشون میگن سعی میکنم هر کاری میکنم به خاطر رضای خدا باشه... اصلا واسه همین زندهن ( من به نخالههاشون کاری ندرم... )... اگه طرف درد هم بکشه... براش مهم نیست... این درد باعث نمیشه که اون انرژیش رو از دست بده... با همهی سختیهایی که هست کارش رو دنبال میکنه... نمیکنه؟... قبول نداری؟... و این مطمئنا باعث میشه مشکلاش کمتر بشه... ولی اگه امیدی نداشته باشه... ( خودم که نوشته بودم... وقتی میوفتی تو یه سراشیبی... خود به خود سرعت سقوطت بیشتر میشه... ینی شتاب منفی میگیری ( فیزیکی شد D: ... )... ولی اگه امید باشه... اگه هم بیوفتی تو سراشیبی... مطمئنا میای بیرون... البته از نظر من )...
اووف... چی شد... ولی خوب اون آدمش مهمه که معمولا گیر نمیاد... D: و البته یکی هم ازینا ): ...
اونوقت اگه یکی آدمش رو اشتبا پیدا کنه... همهی این اتفاقایی که تعریف کردم که قراره بیوفته... خوب نمیوفته دیگه... قبول؟... اونوقت اونم فک میکنه که حرف زدن از درداش برای کسه دیگهای کمکی نمیکنه... و فقط اون آرامش لحظهایه رو به دست میاره که خیلی به درد نمیخوره... چیزی که من میگم از هم دردی به درد میخوره... در واقع خوده اون امیده هست... همین...
راستی سلام...
oops یادم رفت... در مورد ۳ ... من فک کردم این حرف دوستتونه... :
"من هیچ کار می تونم برای دوستی که اینقدر دوسش دارم بکنم در حالیکه خودم همون مشکل رو دارم !"
وبلاگ قشنگی داری . موفق باشی
ااااااااا..اينجا چه خوشکله
دلم گرفت ای هم نفس...........چه بی صدا نفس نفس!:((
ای روزگار...
صبا ؟؟؟ ... اولا جعفر قلی نه و جعفر گلی ...! بعدشم آشفتگی من از هم نشینی با شماست ... بی زحمت شیرینی ما یادت نره ... هی روز گار ...
مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!!
فکر کنم یه خونه ، اشتباه اومدین آلونک نشین ! معلومه که مبارکه ولی ... خبرای خوب پیش صبا ست نه من ... زود برین تا از شیرینی تموم نشده ... :P
قبول نیست... چیه این آلونک نشین اینجا comment میذاره... به من که میرسه اونجوری ): ... جِداً ازینا ): ...
بازم منم خاستم بگم!! اولن شما میدونین مبارکه یا ما؟ خب معلومه ما! بعدشم این خانومه صبا اصلن کپی رایت رو رعایت نمیکننا! خانومه صبا همین جا دارم اعلام میکنم برین نظرخاهیه همین وبلاگ ماله نوشته یه قبلی رو بخونین و بدونه اجازه یه من هیچ وقت نگین هی روزگار!!!!خشونت دلتون میخادا شمام!!! همین دیگه شیطونه میگه با خانومه سایه دس به یکی کنم بیام داغان کنما!!!! ولی نه من تا اطلاعه ثانوی طرفداره خانومه صبام(چون با کسی شوخی ندارن و میزنن ما رو هم داغان میکنن با خشونتشون!!!) همین دیگه مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه و فعلن خدافز
راستی شما باید قبول کنین که آدمه شادی هستین!!!و این خیلی خوبه !!! آدم انرژی میگیره پس قبول کنین!!!
من هم کاملا با این نظر آخر آقای آلونکنشین موافقم... فقط حیف که copy rightش رو رعایت نکرد... p: ... البته نفمیدم منظورش از انرژی گرفتن چی بود ؟؟؟؟ فک کنم میگه به واسطهی شاد بودن شما بقیه انرژی میگیرن... D: ... پس بازم به این نتیجه میرسیم که شما شایدن چون بقیه انرژی دارن D: ...
میشه یکی به ما بگه اینجا چه خبره؟ بالاخره مبارکه یا مبارک نیست؟ جدا که هممون داغان هستیما !!
هی هی مبارکه!!!!!!۱
سلام حالا که مبارکه ما هم میگیم مبارکه....فقط یادت باشه شیرینی بدی....سایه دعام کن حالم خرابه....خــــــــــراب...
خوشم میاد همه پایه یه آزار و اذیتن!!!!! خوش باشین !!!
یکی میگفت که یهجا نوشته شده بود که شما رو دیدن که داشتین ................. البته ازینجا به بعدش دیگه معلوم نبود چیه... D: .... ولی خوب خط آخر رو خوب میشد خوند :
مبـــــــــــــــــــــــــــارکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه.........
پس لابد هست دیگه D: ....
عجب بابا!!! همه دیگه خبر دار شدنا!!!! خانومه سایه من همین جا ازتون خاهش میکنم دسته این ایادیه خود فروخته رو از اینجا کوتاه کنین!!!!! و در آخر اینکه شیرینی یادتون نره ........... !!!!!!!!!!!!
خوب چون آشفتگی روحی بود راجع به اون نظری نمیدم امیدوارم خوب شی دختر ........ این اهنگ جدید هم ما که ندیدیم خانومو باش چهار ساعت وایستا تا وبلاگ خانوم بالا بیاد بعدش تازه آهنگ رو هم نشنوی .......... راستی این خانمومه که لب دریا خوابیده و دستش هم زیر سرشه نمیخواد پاشه ؟؟؟؟؟ یه آینه گرفتم زیر بینیشون ولی بخاری ندیدم ها ؟؟؟!!! نگران شدم .....رو کتابشون هم یه قلب سیاهه نکنه خودش رو از زیر دریا پرت کرده رو آب ( خودکشی )
سلام خیلی ممنون که به چهل چراغ سر میزنی.
از این سر درگنی ها واسه همه پیش میاد، سعی کن واقع بین باشی و هیچ وقت یادت نره که این دنیا همش ۲ روزه، تازه ۱ روزشم تعطیله!!
واقعا این دنیا چیز جالبی نیست، زیاد پایبندش نشو!!!
موفق باشی...همیشه!!!