ღ ♥ امی تیس ♥ ღ

شاهزاده امپراطوری ماد ملکه ایران زمین همسر کورش کبیر

ღ ♥ امی تیس ♥ ღ

شاهزاده امپراطوری ماد ملکه ایران زمین همسر کورش کبیر

 

الان تو بطن مسافرتم . مریض شدم .. سرما خوردم خیلی بدجور ..
اگه میشد با یکی دعوا کنم خوب بود .. حتی حاضرم یکی بیاد و دعوام کنه ..

-------------------

به زور از دست نازنین فرار کردم کلی باهاش بازی کردم آخرش برگشته بهم میگه حالا که میری دیگه باهات قهرم !! {-۸
شانس أوردم  محمد پیش باباش بود . 
یه چیزی هست .. از دیشب ..
گفتنش هر چی فکر میکنم دلیلی نداره .. اما خیلییییییییی از بابتش خوشحالم ...
آخه قراره خیاله ماهان .. واقعی بشه ...اما من که گفتم ماهان اسم بچه منه :ی ...  
 محمد و ماهان .. ممم .. خوب با محمد ماهان فرق داره دیگه .. پس اشکالی نداره :ح 

-------------------

هرکس عید و دوست داره عیدش مبارک ... 

-------------------

معمولا عادت ندارم جائی که میرم بعدش بیام و سفر نامش رو بنویسم . حالا هر جائی که باشه کلا معتقدم روزای خوب و اتفاقی خوب باید مثل یه راز بمونه ... اما این دفعه وقتی برگشتم میخوام همشو بنویسم ..
یه احساس خاصی دارم .. از مدتها پیش انگار واقعا دیگه برام مهم نیست که کسی اینا رو بخونه .. اونقدر که حتی میشه گفت بدم میاد کسی واسم نوشتم نظر هم بذاره .
پس اینطوری توجیهش میکنم که میخوام واسه خودم بنویسمش ..

-------------------

همچنان من نمی دونم قدقن قدغن غدغن غدقن رو چطوری مینویسن ..
دلم تنگ شده .. حالا چی میشه ..

-------------------

چطور بعضیا میتونن اینقدر با وجدان بشن که چند تا چیزو باهم و کنار هم نگه دارند .. اصلا تو قانون ذهن من همچین چیزی احتمالشم وجود نداره ..
گذشته وقتی رفت .. دیگه رفته .. هیچ وقت بهش فکر نکردم .. و نمی کنم ....
فکر نکنی اینا رو بتو گفتماا .. نوچ .. ماله کسی نبود .. ماله خودم هم نبود   ...


-------------------

دلم تنگ شده ..
حالا چی میشه ..

چقدر چرت و پرت گفتم ........