ღ ♥ امی تیس ♥ ღ

شاهزاده امپراطوری ماد ملکه ایران زمین همسر کورش کبیر

ღ ♥ امی تیس ♥ ღ

شاهزاده امپراطوری ماد ملکه ایران زمین همسر کورش کبیر

محمد ماهان..

 

دیشب خواب قشنگی دیدم..

خواب دیدم یه بچه دارم.. یه پسر.. وقتی پرستار پسرمو بهم داد، شوکه شده بودم....

پسرم اینقدر کوچیک بود که می ترسیدم بغلش کنم.. خیلی ناز بود اما بی اندازه کوچیک و ظریف..

از بیمارستان که اومدم خونه!! یه لحظه پسرمو زمین نذاشتم، محکم تو بغلم نگهش داشته بود..  اولین نفر بابامو تو خواب دیدم که پرسید اسمش چیه!

بهش فکر نکرده بودم.. اما به پسرم که نگاه کردم ناخوداگاه گفتم، ماهان.. نه .. محمد.. !  تو این لحظه یادم اوفتاد پسرم شناسنامه نداره!!!!

که توش بنویسن محمد ماهان !! 

انگار هنوز شک داشتم که این بچه واقعا ماله منه..

خیلی عجیب بود.. احساس خوشبختی میکردم اما در عین حال احساس اسارت هم داشتم..

 اینقدر که با ناراحتی به مامانم گفتم : پس دیگه کی می تونم لباس عروسیمو بپوشم!!

انگار که وجود این کوچولو تمام آرزوهامو ازم گرفته بود.. از بی خبر اومدش ناراحت بودم.. اما با این حال نمی خواستم یه لحظه بدمش به کسی..

 

دیگه بقیش یادم نیست، اما وقتی بیدار شدن انگار آرامش دنیا رو بهم دادن.. خیلی حس قشنگی بود. خیلی..

یه لحظه هم فکر نکردم که ممکنه این خوابم برای نوشتن تو اینجا حتی یه کم مسخره باشه..

                                                                        ========

                      

          هیچ لذتی برای یک زن بیشتر از این نیست که برای اولین بار بچه ای از وجودش رو بهش بدن!

  از این که یک زنم بخودم بالیدم..