شروع این سفر فقط به خاطر تو بود و بس !
تموم این خطر فقط به خاطر تو بود و بس !!
به خاطر نگــــــــــاه تو وقتی به من زل زده است !
تو بهت بیداری ما ، به خواب من پل زده است !
شب خیال ما بخیر
اما سحر منتظر
می تونه رویا نباشه !
من و تو یه پنجره !
من و تو یه پنجره !!
گرچه تو این دور و زمون
هر کی به فکر خودشه
یه بیصدا پیدا میشه
که هم صدای تو بشه !!!
تو لحظه های این سفر من به ترانه میرسم
به جای هر گلایه ای به عاشقانه میرسم !
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
تا چه حد به این جمله اعتقاد دارین !؟
گاهی وقتها به این نتیجه میرسم که پشت این" به خاطر تو " یه " من " هستش
یعنی اینکه هر کاری هم بکنیم شاید در ظاهر بخاطر تو باشه ! اما در اصل به خاطر بر طرف کردن
نیاز های خودمونه نه دیگری ...
حتی وقتی عاشق میشیم ، وقتی عشق می ورزیم
وقتی محبت میکنیم وقتی از خودگذشتگی میکنم ! و ...
اینا همه برای اینه که می ترسیم تنـــــــــها بمونیم ! یعنی بازم خودمون رو در نظر گرفتیم
همین و همین .
غیر از اینه ؟؟
نمی دونم ، شاید هم من دارم اشتباه میکنم.
... سایه ...