ابومسلم حقش نبود .. بدشانسی اورد .. واقعا .
--------------------
همین دیگه مرتیکه فقط انتظار داشت ازش خواهش کنم تا قبول کنه . منم این کارو کردم ..
فقط حالم از خودم بهم خورد .
--------------------
این از قهرمان کوچولومون که معلوم نیست هنوز مریضیش چیه و تا کی باید روی اون تخت بخوابه .. ترس تو چشمهای همه پیدا شده ..
این از قدیمترین دوستم که شوهر سابقش داره دیوونش میکنه ..هر روز میاد سر راهش ... نگرانیه دختر کوچولوش .. اینکه تا کی میتونه نگهش داره .. .. آینده ی اون .. و اینکه مجبوره بخاطرش دوباره برگرده سر زندگیش .. دوستم همش ۲۴ سالشه ...
میخواد بیاد مشهد .. نمی دونم ببینمش چیکار کنم ..
اون یکی هم ..
حاضره که بخاطرش دست از همه چیز بکشه .. داره آب میکشه .. اون که همیشه آرومه .. چیزی نمیگه .. ولی من که دارم می بینمش ..
نمی دونستم بهش چی بگم .. اما صدای گریه های اون دیوونم میکنه بعد از سه سال عذاب .. هنوز .. دوستش داره ..
ببین .. این همه آدم .. تو بشین فقط غر بزن .. احمق ..
دلم آشوب شده .. دیروز ۴ تا بطری آب خوردم .. .. هنوز نخوابیدم .. دیگه چی کار کنم .. تابستون لعنتی داره دیر میگذره .. خیلی دیر .. گرما .. پشه ها .. دلهرهائی که دیگه دارند کپک میزنند .. توئی که نیستی .. ثانیه های نفرت انگیز .. همه و همه و همه ..
پیدا شدن آرشیو پریزاد بهترین اتفاقی بود که میتونست الان بیوفته .. لینکش رو گذاشتم .. حیف که فقط الان وقت ندارم ..
وااااااااااااااااااااااااااااای خیلی خوب شد ..
هییییییی.............. من بهت گفتم D: ...... تازه صبا هم شاهده که دیروز فهمیدم حداقل archiveش هست...
(الان متن رو خوندم) ...
من هیچی نفهمیدم
ولی من سعی کردم بفهمم. خانوم گلناز بین خودمون بمونه. منم هیچی نفهمیدم
امیدوارم کردین !
online میشی بعد یه هو غیبت میزنه...
ببین من به حیدر هم گفتم، فک نکنم دیگه مشکل از من باشه که تو PMهای اونم نمیبینی... {-8 ...
ها ؟؟؟؟
سلام! من انقد گشتم تا این جا رو پیدا کردم بالاخره. علیک سلام!
ایمان جان شما انقدر گشتین؟؟/ ( چشمک ایمان بین خودمون بمونه! )
سلام ..چه طوری؟ خوبی؟
اگه نوشته قبلیتو نمیخواندم نمیفهمیدم این وبلاگ تو ا....
پس قالبش کو؟؟؟خیلی دلم تنگ شده بود واسه اینجا...
یه لحظه
به سرم زد وبلاگمو آپدیت کنم!!!ولی پشیمون شدم!!!!
از این متنت هم اولا:مرتیکه نفهمیدم کی بود...
قهرمان کوچولو هم نفهمیدم....
دوستتو فهمیدم!!!!(با کلی ذوق که بالاخره یه چیزی رو از این متن فهمیدم!!!!)
ربط ۴ تا بطری به پشه ها رو هم نفهمیدم...
این همه ی چیزایی بود که از متن نفهمیدم!!!!
نتیجه ی اخلاقی: وقتی نمیفهمی چرا انقدر حرف میزنی!!!!
بعدم چه معنی داره یکی بدون اسم نظر بده...
حس کنجکاوی!!!!آدم تحریک میشه!....
فعلا....
چنتا از بدون اسما که خودش بود.. من نبودم D: ..
چنتا ینی دوتا.. منم که خوب ملومه کیم دیگه.. فرض کنیم dK .. یه چیز دیگه.. اصلاً ناراحت نباشین که فقط یکی از چیزای متن رو فهمیدین.. تازه این خوبش بود.. باز آدم با چیزایی که میدونس میتونس تطبیقش بده.. کجاشو دیدین D: ..