ღ ♥ امی تیس ♥ ღ

شاهزاده امپراطوری ماد ملکه ایران زمین همسر کورش کبیر

ღ ♥ امی تیس ♥ ღ

شاهزاده امپراطوری ماد ملکه ایران زمین همسر کورش کبیر

آقای رایموند عزیز !




*  خجالت زده شدم

خوب شاید فکر کردن با خوندن اونا یه کم .. فقط یه کم آروم شم .
همیشه میخوندم خیلی چند بار .. شاید هر بار هم بعد از خوندنش تا ساعت ها تو خودم غرق میشدم .. گم میشدم .. آروم شعر میخوندم ..

الان رفتم سراغشون .. دونه به دونه .. خط به خط .. میدونستم حالم رو بدتر میکنه .. خیلی بد .
اما رفتم .. دلم میخواد که دیگه این نباشه .. هیچی نباشه .. خودم باشم و خوندن شعرام .. گم شدنم .. . دیدم دیگه مثل قبل نیستم .. خط به خطش دیوونم میکرد ..

اه .. لعنت به این جای شلوغ ..

چقدر دارم سعی میکنم لبامو گاز بگیرم ... .

آروم باش دختر ...

بزار بخندند .. بزار بگن .. مثل امروز .. مثل هر روز ...

گفته بودم ..
بدنیا اومدم فقط برای همیناا ..


شاید یه روز نوبت خودم رسید .. خوب اینو یه سال پیش با خودم گفتم ... اینقدر گفتم و گفتم تا بهم تلقین شد .. ..  ..



اوه ... اینا همش بی معنیه ... مال هموناست که خوندم ...

باید برم خونه ... همین الان ...



بابات گفت خونه نیستی .. باهات کار داشتم ..