الان حس خوبی دارم . یعنی از دیشب فکر کنم از اول هم باید همون کارو میکردم
خیلی تاکید کردم برای خودم که الان چیزای خیلی خیلی مهمتری هست برای فکر کردن بهشون و قول دادم بغیر از اونا به چیزی فکر نکنم .. چیزای کاملا محسوس دروبرم هست که باهاش آروم شم . این همه گل مریم ..
دیشب داشتم فکر میکردم هر اتفاقی به نیت آدم بستگی داره و فقط خداست که از اونا خبر داره پس چه باک از آینده .میدونی بهتم گفتم اطرافمو که میبینم تازه میفهمم باز از دلهره های ما سخت تر هم هست .هر چی بیشتر جلو میریم همه چیز سخت تر میشه ..دیگه گذشته روزای بی خبری و بقول ایمان فقط میشه گفت زنده باد نگاه ساده ی ۷ سالگی .. اما این خودش شیرینه هاا تلاشی که برای رسیدن به آرامش باشه، کاری هم از دست ما برنمیاد جز محکم تر کردن تنها چیزی که داریم ..!
راستش یه کم به خودشناسی لازم دارم . نمی دونم برم پیش مشاور یا فقط کتاب بخونم .
بهرحال همه خواستن هر چی که به صلاح هست همون شه منم همینو میخوام .
در ادامه ی حرفهام فکر کنم تا هیچ وقت تاریخ تولد صبا یادم نره
======
گلناز و یه نفر دیگه باید ببخشند اگه وقت و بی وقت صدای مسجای من درمیاد !
فعلاً صرفاً رتبهم رو ثبت کنمD: ..
البته شما بهتر میدونی، ولی، پس Mi más querido چی میشه؟
!
چرا من بهتر میدونم ؟D:
querido با querida فرقی ندارند البته
فکر کنم هم más یعنی همون more خوب باهم جمع بندی کنی زیاد فرقی با معنی که من گفتم نداره P:
واقعا خوشم اومد ازت دقیقا زدی تو خال ...فکر نمی کردم انقدر باهوش باشی...خب معلومه دیگه اون که کنارم نشته تویی..می خواستی کی کنارم بشینه؟ مامان؟ بابا؟((:....
راستی رندگی همینه دیگه؟
اوه.. محکم کردن چیزی که داریم.. هومD: ..
کتابا رو که باید سوزوند.. اونم از همین نوعش رو.. الکی تلقین نمیکنن؟..
هه هه.. عجب سوتیی دادم.. (مهم نیست)
همینجوری بهتره.. (آره خوب.. لابد..)
PS: چیزی ننوشتمااا...
ایول.. من الان دقت کردم که titleهاش نارنجیه.. ایول D: ..
-به امید روزی که جهان نارنجی شه ((: ..
-محسن، همسفر دریایی!!! &-: ..
سللللللللللام