در راه بازگشت به خانه هستیم، بعد از دو ماه!! بماند که می دانیم چه روزهایی در
پیش رو داریم و باز هم بماند که چند وقتیست انگار یک نفر مدام دارد در دلمان حلیم نذری
درست می کند.
در راستای این که هر چیزی حدی دارد، اروپا گردی و مهمانی حدش سر آمد و بلیط مان با
اعتبار یکساله اش میرود که سر دو ماه باطل شود و اینها جداست از ویزاهای مولتی مان
که خود شما شاهد مشقت های بدست آوردنش هستید..
و تشکر می کنیم از پدر عزیزمان، مادر صبورمان و خواهر شاکی مان که تحمل نمودنند
اخلاق های گندی که بسیار داریم که جز این سه نفر کسی قادر به تحملشان نیست!!
سفرنامه هم باشد برای وقتی دیگر! اینجا باز هم سپاسگزار پدرمان هستیم برای تامین
مخارج بسیار بالای سفرهایی که در خواب نمی دیدیم که این دیگر Luxe Tv نیست ! این خود
خود مائیم که در شانزلیزه قدم زنیم! و سوار بر قایقی از کوچه های آمستردام گذر می کنیم و حتی غروب راین را می بینیم که از بچگی فقط اسمش را آنهم در فیلمی ( از کرخه تا راین ) شنیده بودیم و بلاخره دوست بسیار عزیز و قدیمی مان را در بروکسل می بینیم..
می نویسیم همه را.. بعدا! ..
شما هم جان عزیزتان یادی از ما حتی به بدی! بکنید در سر سفره های افطارتان...
پ.ن : یاحقی گوش دادن هم آخر حدی دارد!!